بدمعاملت. [ب َ م ُ م َ / م ِ ل َ ] ( ص مرکب ) بدمعامله : دنیا بدین خریدنت از بی بصارتی است ای بدمعاملت به همه هیچ می خری.سعدی.و رجوع به بدمعامله شود.