بد محضر

لغت نامه دهخدا

بدمحضر. [ ب َ م َ ض َ ] ( ص مرکب ) معاشر بد. مصاحب گمراه کننده. || کسی که از دیگران به بدی یاد کند. و رجوع به محضر و ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

معاشر بد مصاحب گمراه کننده .

پیشنهاد کاربران

بپرس