بد لعابی

لغت نامه دهخدا

بدلعابی. [ ب َ ل ُ ] ( حامص مرکب ) سؤسلوک. بدرفتاری. بدمعاملگی. رفتاری خشن. رفتاری که قصد و نیت نیکو در آن نباشد. ( از یادداشتهای مؤلف ).
- بدلعابی کردن ؛ بدسلوکی و بدخلقی. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ فارسی

سوئ سلوک بد رفتاری .

پیشنهاد کاربران

بپرس