بد ساختگی

لغت نامه دهخدا

بدساختگی. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) بدرفتاری : محتشم خدمتکاران او این مرد ( بوسهل زوزنی ) بود اما بر مردمان بدساختگی کردی و درشت و ناخوش و صفرایی عظیم داشت. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 25 ).

فرهنگ فارسی

بد رفتاری محتشم خدمتکاران او این مرد بود اما با مردمان بد ساختگی کردی و درشت و ناخوش و صفرایی عظیم داشت .

پیشنهاد کاربران

بپرس