دیکشنری
مترجم
بپرس
بد حواسی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بدحواسی. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) بی هوشی. بی حسی. آشفتگی و جنون. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
بی هوشی بی حسی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها