بد اوردن

لغت نامه دهخدا

( بد آوردن ) بد آوردن. [ ب َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دچار مانع شدن. شکست خوردن. بدشانسی آوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). پیش آمدهای بد برای کسی پیش آمدن. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( بد آوردن ) دچار مانع شدن شکست خوردن .

پیشنهاد کاربران

بد آوردن : [عامیانه، کنایه ] بد شانسی آوردن، زیان دیدن بر اثر پیشامد بد.

بپرس