بد اداره کردن


معنی انگلیسی:
maladminister, misgovern, mismanage

مترادف ها

mishandle (فعل)
بد بکار بردن، بد اداره کردن

maladminister (فعل)
بد اداره کردن، بطور سوء اداره کردن

mismanage (فعل)
بد اداره کردن، بد گرداندن، بد درست کردن

misgovern (فعل)
بد اداره کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس