( بخیقة ) بخیقة. [ ب َ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث بخیق : عین بخیقة؛ چشم کور. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || امراءة بخیقة؛ زن یک چشم. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بخیق شود.