بخمرهن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
خمر (۷ بار)
هن (۲۰۷ بار)

«خُمُر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل، به معنای پوشش است، ولی معمولاً به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند (روسری).
پوشاندن. طبرسی گوید: اصل خمر به معنی ستر پوشاندن است. راغب می‏گوید: اصل خمر به معنی پوشانند خمار گویند ولی در تعارف، خمار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن می‏پوشاند و جمع آن خمر (بر وزن عنق) است روسریهای خود بر گریبانهای خویش بزنند معنی این آیه در «جیب» گذشت. به شراب از آنجهت خمر گویند که عقل را می‏پوشانند و زایل می‏کند چنانکه در مفردات و قاموس گفته است. * آیه 9 و 91 مائده. * طبرسی در این آیه مضاف مقدر کرده و گوید اصل آن «اعصر عنب خمر» است و از زجاج و ابن انباری نقل کرده که خمر به اعتبار مایؤل الیه است و بعضی گفته‏اند که عرب انگور را خمر می‏نامند. المیزان عقیده دارد که عنب به اعتبار مایؤل خمر خوانده شده. احتمال دیگری که بنظر نگارنده می‏رسد آن است که «خمراً» مفعول اله باشد یعنی: برای شراب درست کردن می‏فشارم. در اقرب گوید: خمر در آیه به معنی انگور است. شراب بهشت‏ * این آیه درباره شراب بهشت است آن هم نهر نهر، آیا خمر بهشتی مست کننده و مزیل عقل است؟ شاید از «لَذَّةٍ لِشّارِبینَ» فهمیده شود که خمر بهشت مثل خمر دنیا نیست بلکه آن لذّت خالص است و ضرری از قبیل ازاله عقل و درد سر و تهوّع ندارد چنانکه خمر دنیا چنین است طبرسی رحمة اللّه از آیه چنین فهمیده است. در سوره قرآن درباره شراب بهشتی آمده طبرسی فرموده: «لافیها غَوْلُ» یعنی شراب بهشت عقل آنها را اغتیال نمی‏کند و نمی‏برد الخ. ولی چنانکه در «غول» خواهد آمد ظاهراً مراد از آن سر درد است. و هکذا آیه . نا گفته نماند نزف الماء آنگاه گویند که کسی آب چاه را تماماً بکشد و بئر نزوف چاهی است که آبش کشیده شده باشد و به مست نزیف گویند عقلش نزف و نزع شده است (مفردات). علی هذا شکی نمی‏ماند که مراد از «ینزفون» در دو آیه زایل شدن عقل است یعنی: در خمر بهشتی هلاک شدن نیست و نه از آن عقل باخته می‏شوند (صافات) از آن به سر درد نمی‏افتند و عقل نمی‏بازند (واقعه 18) اختلاف قرائ «ینزفون» در «نزف» دیده شود. خمر شراب مخصوص نیست. طبرسی رحمه الله فرموده: خمر هر شراب مست‏کننده و آمیزنده با عقل و پوشاننده آن است و آنچه کثیر آن مست‏کننده باشد قلیل آن نیز خمر است. این همان است که از روایات اصحاب ما ظاهر است و مذهب شافعی نیز چنین است ولی بعضی گفته‏اند: خمر عصیر انگور است آنگاه که بجوش آید و شدید شود. راغب در مفردات گوید: خمر در نزد بعضی نام هر مست‏کننده است و در نزد بعضی نام شرابی است که از انگور و خرما گرفته شود چون از حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله» روایت شده: «خمر از این دو درخت خرما و انگور است...». در قاموس می‏گوید: خمر آنست که مستی آورد و از انگور باشد و یا اعمّ از انگور و غیر آن ولی عموم اصّح است زیرا خمر تحریم شد در حالی که در مدینه شراب انگور نبود و شراب آنها از خرمای تر و خرمای خشک بود. در المیزان فرموده: خمر بنا بر آنچه از لغت بدست می‏آید هر مایعی است که برای مست کردن درست شده باشد عرب از اقسام آن فقط شراب انگور و خرما و جو را می‏دانست. مردم به تدریج در اقسام آن اضافه کردند تا امروز که دارای انواع زیاد است. به حسب درجات مست کردن و همه آن خمر است. جریان تحریم خمر ناگفته نماند: نظر اسلام در تحریم شراب، مست کردن آن است و هر آنچه مست‏کننده باشد خمر و حرام است چنانکه از مجمع و قاموس و المیزان نقل شد و درباره آب جو روایت شده «الفقّاع خمر استصغره الناس» یعنی آبجو خمر است ولی مردم آن را کوچک شمرده‏اند. راجع به ترتیب آیات خمر باید دانست که لحن آیات تا حدّی با هم متفاوت است و می‏شود از آنها استفاده کرد که قرآن کریم با زمینه‏سازی و مقدّمه‏چینی و بالاخره با آماده کردن مردم آن را حرام کرده است، ولی در اصل شریعت اسلام و تمام ادیان مطلقاً حرام است و غیر معقول است که بگوئیم خداوند آن را در دینی و یا در زمانی حلال کرده است، چیزی که مزیل عقل است امکان ندارد در دین خدا حلال شده باشد. اینک آیات را نقل می‏کنیم: 1- لحن این آیه چندان تند نیست فقط حاکی از آن است که ضرر قمار و شراب از فایده آنها بیشتر است گرچه با مقایسه آیه حرمت خمر از آیه استفاده می‏شود زیرا این آیه مکّی است و روشن می‏کند که «اثم» تحریم شده است و آیه بقره مدنی است و به وجود اثم در خمر تصریح می‏کند علی هذا اثم حرام و در نتیجه خمر حرام است و حضرت موسی بن جعفر «علیه السلام» چنانکه خواهد آمد برای مهدی عباسی چنین استدلال فرموده است. 2- یعنی شما که ایمان آورده‏اید در حال مستی به نماز نیایستید تا بدانید چه می‏گوئید. این آیه نیز در مدینه نازل شده و فقط از مستی در حال نماز نهی می‏کند و به نظر می‏آید که مسلمین هنوز از شراب دست نکشیده بودند که در بعضی حالات از آن نهی شدند. چنانکه نقل شده بعضی از صحابه بعد از نزول این آیه باز شراب می‏خوردند چنانکه خواهد آمد. 3- این دو آیه مدنی است و صریح در نهی‏اند، جمله «فَاجتَنِبوهُ» و «فَهَل اَنتَم مُنتَهوُنَ» روشن می‏کند که دیگر کسی حق ندارد به آن نزدیک شود و ایضاً چنانکه در المیزان گفته: «فَهَل اَنتَم مُنتَهوُنَ» می‏فهماند که تا آن زمان آن را ترک نکرده بودند. در المیزان ذیل آیه 90 مائده می‏گوید: از زمخشری در ربیع‏الابرار نقل شده گوید: درباره خمر سه آیه نازل شد: «یَسئَلونَکَ عَنِ الخَمرِ وَالمَیسِرِ» بعد از این آیه بعضی از مسلمانان شرب خمر می‏کردند و بعضی ترک نمودند تا اینکه مردی شراب خورد و داخل نماز شد و پریشان گفت آیه «یا اَیّهَا الَّذینَ آمنوا لاتَقرَبوُا الصّلوةَ وَ اَنتُم سُکاری» نازل گردید سپس بعضی شراب خوردند حتی عمربن‏الخطاب نیز خورد و با استخوان شتری سر عبدالرحمن بن عوف را بشکست و بعد نشست و شروع کرد به نوحه خواندن بر کشتگان جنگ بدر از مشرکان و شعر اسود بن یغفر را در نوحه خود می‏خواند و آن این است: وَکَاَیِّن بِالقَلیبِ قَلیبُ بَدرٍ مَن القِنیاتِ وَالشّربِ الکِرامِ وَ کَاَیِّن بِالقَلیب قَلیبُ بَدرٍ مِنَ السِّری المَکامِلِ بِالسّنامِ ایوُعِدُنا ابنُ کَبشَةَ اَن نُحَیّی وَ کَیفَ حَیاةُ اَصداءٍ وَهامِ اَیَعجُزُ اَن یَرُدَّ المَوتَ عَنّی وَیَنشُرُنی اِذا بُلِیَت عِظامی اَلا مَن مُبلِغُ الرَّحمنَ عَنّی بِاَنّی تارکُ شَهرَ الصِّیامِ فَقُل لِلّهِ: یَمنَعَنی شَرابی وَقُل لِلّهِ: یَمنَعَنی طَعامی این ماجرا به رسول خدا «صلی الله علیه و آله» رسید خارج شد در حالی که علامت خشم در چهره‏اش نمایان بود و ردای خویش را می‏کشید چیزی که در دست داشت بالا برد تا عمر را بزند عمر گفت: به خدا پناه می‏برم از غضب خدا و رسولش. پس خدا نازل فرمود: «اِنَّما یُریدُ الشَّیطانُ - تا - فَهَل اَنتُم مُنتَهوُنَ» عمر گفت: بس کردیم. و نیز در المیزان ج 6 ص 144 از کافی و تهذیب از امام باقر «علیه السلام» نقل کرده: خداوند هیچ پیامبری نفرستاد مگر آنکه در علم خدا بود که اگر دین او کامل شود خمر را در دین او تحریم کند. خمر پیوسته حرام بوده است مردم فقط از خصلتی به خصلتی نقل می‏شوند و اگر همه احکام دین یک بار بر مردم حمل می‏شد بدین نمی‏رسیدند راوی گفت: امام «علیه السلام» فرمود کسی ارفاق کننده‏تر از خدا نیست و از رفق خداست که مردم را از خصلتی به خصلتی نقل می‏کند و اگر همه احکام یک دفعه بر مردم بار می‏شد به هلاکت می‏افتادند. ناگفته نماند این همان است که گفتیم از آیات بدست می‏آید: قرآن مجید راجع به تحریم خمر زمینه‏سازی کرده و مردم را به تدریج آماده نموده است وگرنه در اصل دین شراب همواره حرام بوده است. ایضاً در المیزان ج 2 ص 207 از کافی از علی بن یقطین نقل شده: مهدی عباسی از حضرت موسی بن جعفر «علیه السلام» پرسید: آیا شراب در کتاب خدا حرام است مردم فقط نهی شدنش را می‏دانند حرام بودنش را نمی‏دانند؟ امام «علیه السلام» فرمود: بلکه آن حرام است. گفت در کدام محل از کتاب خدا تحریم شده است یا اباالحسن؟ فرمود: قول خدا «اِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ وَ الاِثمَ وَ البَغیَ بِغَیرِ الحَقِّ» تا فرمود امّا اثم، آن بعینه خمر است خدا در محل دیگر فرموده: «یَسئَلونَکَ عَنِ الخَمرِ وَالمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ اِثمُهُما اَکبَرُ مِن نَفعِهِما» فامّا اثم در کتاب خدا آن شراب و قمار است و اثم آنها از نفعشان بیشتر است چنانکه خدا فرموده. مهدی گفت: ای علی بن یقطین این فتوای هاشمیّه است به او گفتم: راست گفتی یا امیرالمؤمنین حمد خدائی راست که این علم را از شما اهل بیت خارج نکرده است. گوید: پس به خدا قسم مهدی صبر نکرد تا گفت: راست گفتی ای رافضی. در خاتمه ناگفته نماند که تمام اقسام شراب، حرام و مورد غضب خداست حضرت رسول ده نفر را درباره آن لغت کرده که از آن جمله است: کارنده انگور برای شراب، نگهبان آن، فشارنده آن، نوشنده آن، ساقی و حامل آن، کسی که به سوی او حمل شده، فروشنده و خریدار و خورنده قیمت آن. اینکه مسیحیان و ارباب سایر ادیان آن را حلال می‏دانند مربوط به اصل ادیان آسمانی نیست چنانکه قبلا گفته شد. و راجع به حرمت شراب در شریعت تورات و انجیل برای نمونه رجوع شود به انجیل لوقا باب اوّل بند 15- امثال سلیمان باب 20 بند 1 و باب 23 بند 29 و 35 - کتاب اشعیاء باب 5 بند 22 و باب 28 بند 1-7 و باب 56 بند 12 - کتاب یوشع باب 4 بند 11.

پیشنهاد کاربران

بپرس