بخقاء

لغت نامه دهخدا

بخقاء. [ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث ابخق. زن یک چشم. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). عوراء. ( از ذیل اقرب الموارد ). ج ، بُخْق. ( ناظم الاطباء ). || عین بخقاء. چشم کور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چشم نابینا. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بخقاء به معنای حیوان کور است. از آن به مناسبت در باب حج، سخن رفته است.
قربانی در حج از نظر خلقت باید تام باشد؛ ازاین رو قربانی کردن حیوان کور مجزی نیست.

پیشنهاد کاربران

بپرس