بخشیاب

/baxSyAb/

مترادف بخشیاب: مقسوم علیه

متضاد بخشیاب: مقسوم

معنی انگلیسی:
divisor, factor, divisor

لغت نامه دهخدا

بخشیاب. [ ب َخ ْش ْ ] ( اِ مرکب )( اصطلاح حساب ) مقسوم علیه. ( از واژه های فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

در اصطح حساب مقسوم علیه .

مترادف ها

divisor (اسم)
مقسوم علیه، بخشیاب، بخشی، فاکتور

پیشنهاد کاربران

بخشیاب به جای مقسوم علیه
هم بخشیاب به جای مقسوم علیه مشترک
پارسی بگوییم پارسی بنویسیم

بپرس