بخشایندگی


معنی انگلیسی:
forgiveness, mercy

لغت نامه دهخدا

بخشایندگی. [ ب َ ی َ دَ / دِ ] ( حامص ) ترحم و شفقت. ( ناظم الاطباء ). عفو. بخشش. درگذشتن از گناه :
متاب ای پارساروی از گنهکار
ببخشایندگی در وی نظر کن.
سعدی ( گلستان ).
|| جوانمردی و سخاوت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ترحم و شفقت عفو .

مترادف ها

liberality (اسم)
سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی

فارسی به عربی

رحمة , نعمة , وفرة

پیشنهاد کاربران

خطابخشی. [ خ َ ب َ ] ( حامص مرکب ) آمرزندگی. بخشایندگی. ( یادداشت بخط مؤلف ) .

بپرس