بخشاینده. [ ب َ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) رحمان و ترحم کننده. ( ناظم الاطباء ). رحمان. رحیم. حنّان. ( منتهی الارب ). بخشش کننده و مرادف الرحمن است. ( آنندراج ). جوانمرد و سخی. ( ناظم الاطباء ). کریم. ( منتهی الارب ). راحم. عَفُوّ. ( یادداشت مؤلف ) : مهربان است و بخشاینده. ( تاریخ بیهقی ص 316 ). بسم اﷲ؛ بنام خداوند الرحمن ؛ بخشاینده ، الرحیم ؛ مهربان. ( کشف الاسرار ج 3 ص 546 ) بخشاینده ای که تار عنکبوت را سد عصمت دوستان کرد. ( کلیله و دمنه ). چو بخشاینده و بخشنده جود نخستین مایه ها را کرد موجود.
نظامی.
جرم بخشنده و بخشاینده در بروی همه بگشاینده.
جامی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) عفو کننده رحم کننده . بخشیده و عطا شده .
فرهنگ معین
(بَ یَ دِ ) (ص فا. ) عفو کننده ، رحم کننده .
فرهنگ عمید
عفوکننده، رحم کننده، بخشایش گر.
مترادف ها
clement(صفت)
مهربان، ملایم، رئوف، بخشاینده، رحیم، رحمان
پیشنهاد کاربران
بسیاری از واژه هایی که "هم چم" ( بخشندۀ بخشایشگر، بخشایندۀ بخشایشکر، و . . . ) هستند، در بنیاد کاربرد ویژه خود را دارند و بهتر است، هنگام بهره گیری از آنها به کارکرد ویژه آنها پُرنگر باشیم. در زیر به کاربرد ویژه دو واژه بخشاینده و بخشایشگر برپایه واژه نامه دهخدا می نگریم: ... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند بخشایندۀ بخشایشگر مهربان بخشاینده: کسی که می بخشد و داد و دهش بسیار می کند، فراخ دست، دست و دل باز - که در امور مادی مانند پیشکش، ارمغان و. . . به کار می رود. بخشایشگر: به کسی گفته می شود که از گناه یا خطای دیگری در می گذرد. - آمرزنده - که در امور مینوی ( معنوی ) به کار می رود.