بخشایشگر

/baxSAyeSgar/

مترادف بخشایشگر: بخشاینده، بخشنده، منان، وهاب

متضاد بخشایشگر: منتقم

لغت نامه دهخدا

بخشایشگر. [ ب َ ی ِ گ َ ] ( ص مرکب ) رحیم و رحم کننده. ( ناظم الاطباء ). رؤف. ( یادداشت مؤلف ). رحمن. ( زمخشری ). بخشایشگر مرادف الرحیم و بخشاینده مرادف الرحمن است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بخشاینده، عفوکننده
رحیم و رحم کننده رحمن .

فرهنگ عمید

بخشاینده، عفوکننده.

مترادف ها

merciful (صفت)
مهربان، کریم، بخشنده، رحیم، غفور، بخشایشگر، رحمت امیز

فارسی به عربی

رحیم

پیشنهاد کاربران

ابردست ؛ بسیار بخشنده :
ابردستا ز بحر جود مرا
عنبر درثمن فرستادی.
خاقانی.
وهاب . . . . امرزنده . . . . . .
آمرزنده

بپرس