لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
رحیم و رحم کننده رحمن .
فرهنگ عمید
مترادف ها
مهربان، کریم، بخشنده، رحیم، غفور، بخشایشگر، رحمت امیز
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بسیاری از واژه هایی که "هم چم" ( بخشندۀ بخشایشگر، بخشایندۀ بخشایشکر، و . . . ) هستند، در بنیاد کاربرد ویژه خود را دارند و بهتر است، هنگام بهره گیری از آنها به کارکرد ویژه آنها پُرنگر باشیم. در زیر به کاربرد ویژه دو واژه بخشاینده و بخشایشگر برپایه واژه نامه دهخدا می نگریم:
... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند بخشایندۀ بخشایشگر مهربان
بخشاینده: کسی که می بخشد و داد و دهش بسیار می کند، فراخ دست، دست و دل باز - که در امور مادی مانند پیشکش، ارمغان و. . . به کار می رود.
بخشایشگر: به کسی گفته می شود که از گناه یا خطای دیگری در می گذرد. - آمرزنده - که در امور معنوی به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند بخشایندۀ بخشایشگر مهربان
بخشاینده: کسی که می بخشد و داد و دهش بسیار می کند، فراخ دست، دست و دل باز - که در امور مادی مانند پیشکش، ارمغان و. . . به کار می رود.
بخشایشگر: به کسی گفته می شود که از گناه یا خطای دیگری در می گذرد. - آمرزنده - که در امور معنوی به کار می رود.
ابردست ؛ بسیار بخشنده :
ابردستا ز بحر جود مرا
عنبر درثمن فرستادی.
خاقانی.
ابردستا ز بحر جود مرا
عنبر درثمن فرستادی.
خاقانی.
وهاب . . . . امرزنده . . . . . .
آمرزنده