( بخشایش آمدن ) بخشایش آمدن. [ ب َ ی ِ م َ دَ ] ( مص مرکب )... از کسی یا کسی را بر کسی ؛ رحم آمدن کسی نسبت به دیگری : همه خسته و کشته شد بیگناه گه آمد که بخشایش آیدز شاه.فردوسی.گه آمد که بخشایش آید تراز کین جستن آسایش آید ترا.فردوسی.بترسید و از هوش برفت و از اسب درافتاد، شاه را بر او بخشایش آمد. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ).