زیبایی های زندگی روستای عزیزم اغچه خرابه درواقع آغچه گل
در زندگی روستایی آرامش نقش اصلی را بازی می کند. یکی از مهمترین ویژگی ها و برتری های زندگی روستایی نسبت به زندگی شهری هم, همین آرامش است که تنها در روستاها میتوان به آن رسید. زندگی در روستا آدمی را از هر جنجال و قیل و قال و دود و دم رهایی می بخشد. شاید بسیاری از شهرنشینان در همه ی زندگی خود آرامش یک شب یک مرد روستایی را نداشته باشند. پس از خیزش خورشید به پشت کوه ها و آمدن شب تیره در روستا, . شنیدن آوای سگان در آغاز شب و آوای خروسان در سپیده دم, آنچنان آرامشی به روستا نشینان می دهد که همواره آنان را همراه است.
... [مشاهده متن کامل]
روستا نشینان همواره یار و یاور یکدیگرند و اگر دردی برای یکی از همسایگان پیش آید , دیگران او را درمانند. اما در زندگی شهری امروزی بسیاری از همسایگان حتا نام یکدیگر را نمی دانند چه برسد بخواهند یاور هم باشند ! در روستا زن و مرد همچون خواهر و برادر هم اند و هیچ کس نگاهی آلوده به دیگران نمی کند . چرا که روستا نشینی به آنان جوانمردی می آموزد . بسیار کم پیش می آید که دختران روستایی دست به کاری بزنند که هم دامان خویش را بیالایند و هم آبروی خانواده ی خود را بریزند . وارونه ی آنچه در شهرها می گذرد , در روستا زن و مرد در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری می کنند و نمیگذارند بار زندگی بر دوش دیگری سنگینی کند
در زندگی روستایی خورش ها ( غذاها ) مزه ی دیگری می دهند و آدمی را به بیشتر خوردن وا می دارند . خوردن یک فنجان چای در روستا با شهر زمین تا آسمان فرق می کند !� گویند یکی از جذاب ترین صحنه ها که آدمی باید ببیند آمدن و رفتن خورشید است که تنها در روستا می توان نشست و با خیالی آسوده به آن نگاه کرد . اما در شهر ها صبح ها که از خواب بیدار می شویم چشممان به ساختمان های بلند بالایی می افتد که در روبرویمان ایستاده اند و حتی از تابیدن آفتاب به چهره ی خواب آلودمان هم جلوگیری می کنند . پسین ها هم که اصلا� متوجه نمی شویم کی خورشید غروب کرده است !
روستا نشینان وارونه ی رفتار شهری ها هنوز هم آیین ها و سنت های پیشینیان را پاس می دارند . هنوز هم تا پدر بر سر سفره ننشیند کسی نمی نشیند . هنوز هم فرزندان در پیشگاه پدر پایشان را دراز نمی کنند . هنوز هم به گویش پدران خود سخن می گویند و مانند شهری ها از سخن گفتن به گویش پدران خود شرم نمی کنند ! روستانشینان هنوز هم از همان پوشش ( لباس ) های ایرانی بهره می برند و بدان می نازند. روستا نشینان ساده دل و راستگویند و برای بدست آوردن روزی خود دست به فریب دیگران و دروغ گفتن نمی زنند. شاید این سخن پیش آید که در روستا ابزارهای پیشرفته و امکانات کم است . در عوض از دلهره و هیاهو و دود و دم خبری نیست . به عنوان یک شهرنشین که زندگی روستایی را بیشتر دوست دارم به روستا نشینان میهنم پیشنهاد می کنم هرگز آرامشی که در روستاها در کنار آنان است را با دلهره و اعصاب خوردی و شتاب کاری و سر و صدای شهری عوض نکنند.
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می� گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی
از داده های تاریخی پیداست که کارکردن در روستا و انجام کارهای کشاورزی در روستا در ایران باستان از ارج فراوانی برخوردار بوده است . چرا که سینه ی زمین را می شکافند ، دانه می افشانند ، گله ها را به چرا می برند ، درخت می کارند . شیر گاوها و گوسپندها را می دوشند و آبها را در جویها انداخته به کشتزارها می برند و آنچه را که با رنج و کوشش خود به دست می آورند ارج می نهند و می ستایند . در یسناها آمده :
این آبها و زمینها و گیاهان و آبخورها را خواستار ستاییدنیم و دارنده ی این روستاها را خواستار ستاییدنیم .
الدنبرگ می نویسد : در دین ایرانیان کار و زحمت اجر بزرگی دارد هر کس که کشاورزی می کند و احشام و دیگر اموال خود را نگاهبانی می کند ، به نیکی خدمت می کند . و ایرانی می ستاید پدیدآورنده ی روستاها و نعمت های زندگی را " فرنیرومند مزدا آفریده به دست نیامدنی را می ستاییم . آن فر بسیار ستوده ی زبردست ، پرهیزگار کارگر چست را می ستاییم که برتر از دیگر آفریدگان است . کارگر روستا را می ستایم "
در زندگی روستایی آرامش نقش اصلی را بازی می کند. یکی از مهمترین ویژگی ها و برتری های زندگی روستایی نسبت به زندگی شهری هم, همین آرامش است که تنها در روستاها میتوان به آن رسید. زندگی در روستا آدمی را از هر جنجال و قیل و قال و دود و دم رهایی می بخشد. شاید بسیاری از شهرنشینان در همه ی زندگی خود آرامش یک شب یک مرد روستایی را نداشته باشند. پس از خیزش خورشید به پشت کوه ها و آمدن شب تیره در روستا, . شنیدن آوای سگان در آغاز شب و آوای خروسان در سپیده دم, آنچنان آرامشی به روستا نشینان می دهد که همواره آنان را همراه است.
... [مشاهده متن کامل]
روستا نشینان همواره یار و یاور یکدیگرند و اگر دردی برای یکی از همسایگان پیش آید , دیگران او را درمانند. اما در زندگی شهری امروزی بسیاری از همسایگان حتا نام یکدیگر را نمی دانند چه برسد بخواهند یاور هم باشند ! در روستا زن و مرد همچون خواهر و برادر هم اند و هیچ کس نگاهی آلوده به دیگران نمی کند . چرا که روستا نشینی به آنان جوانمردی می آموزد . بسیار کم پیش می آید که دختران روستایی دست به کاری بزنند که هم دامان خویش را بیالایند و هم آبروی خانواده ی خود را بریزند . وارونه ی آنچه در شهرها می گذرد , در روستا زن و مرد در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری می کنند و نمیگذارند بار زندگی بر دوش دیگری سنگینی کند
در زندگی روستایی خورش ها ( غذاها ) مزه ی دیگری می دهند و آدمی را به بیشتر خوردن وا می دارند . خوردن یک فنجان چای در روستا با شهر زمین تا آسمان فرق می کند !� گویند یکی از جذاب ترین صحنه ها که آدمی باید ببیند آمدن و رفتن خورشید است که تنها در روستا می توان نشست و با خیالی آسوده به آن نگاه کرد . اما در شهر ها صبح ها که از خواب بیدار می شویم چشممان به ساختمان های بلند بالایی می افتد که در روبرویمان ایستاده اند و حتی از تابیدن آفتاب به چهره ی خواب آلودمان هم جلوگیری می کنند . پسین ها هم که اصلا� متوجه نمی شویم کی خورشید غروب کرده است !
روستا نشینان وارونه ی رفتار شهری ها هنوز هم آیین ها و سنت های پیشینیان را پاس می دارند . هنوز هم تا پدر بر سر سفره ننشیند کسی نمی نشیند . هنوز هم فرزندان در پیشگاه پدر پایشان را دراز نمی کنند . هنوز هم به گویش پدران خود سخن می گویند و مانند شهری ها از سخن گفتن به گویش پدران خود شرم نمی کنند ! روستانشینان هنوز هم از همان پوشش ( لباس ) های ایرانی بهره می برند و بدان می نازند. روستا نشینان ساده دل و راستگویند و برای بدست آوردن روزی خود دست به فریب دیگران و دروغ گفتن نمی زنند. شاید این سخن پیش آید که در روستا ابزارهای پیشرفته و امکانات کم است . در عوض از دلهره و هیاهو و دود و دم خبری نیست . به عنوان یک شهرنشین که زندگی روستایی را بیشتر دوست دارم به روستا نشینان میهنم پیشنهاد می کنم هرگز آرامشی که در روستاها در کنار آنان است را با دلهره و اعصاب خوردی و شتاب کاری و سر و صدای شهری عوض نکنند.
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می� گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی
از داده های تاریخی پیداست که کارکردن در روستا و انجام کارهای کشاورزی در روستا در ایران باستان از ارج فراوانی برخوردار بوده است . چرا که سینه ی زمین را می شکافند ، دانه می افشانند ، گله ها را به چرا می برند ، درخت می کارند . شیر گاوها و گوسپندها را می دوشند و آبها را در جویها انداخته به کشتزارها می برند و آنچه را که با رنج و کوشش خود به دست می آورند ارج می نهند و می ستایند . در یسناها آمده :
این آبها و زمینها و گیاهان و آبخورها را خواستار ستاییدنیم و دارنده ی این روستاها را خواستار ستاییدنیم .
الدنبرگ می نویسد : در دین ایرانیان کار و زحمت اجر بزرگی دارد هر کس که کشاورزی می کند و احشام و دیگر اموال خود را نگاهبانی می کند ، به نیکی خدمت می کند . و ایرانی می ستاید پدیدآورنده ی روستاها و نعمت های زندگی را " فرنیرومند مزدا آفریده به دست نیامدنی را می ستاییم . آن فر بسیار ستوده ی زبردست ، پرهیزگار کارگر چست را می ستاییم که برتر از دیگر آفریدگان است . کارگر روستا را می ستایم "