بختیشوع. [ ب ُ ]( اِخ ) ابن جورجیس. طبیب ، به جندی شاپور معاصر مهدی وموسی الهادی عباسی. در خدمت ابوالعباس سفاح می زیست و طبیب خاص او بود و سپس بخدمت جعفر منصور پیوست و او را تألیفات مهم است. ( طبقات قاضی صاعد اندلسی ).
ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 هَ. ق. به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج فروماندند وی را به رئیس بیمارستان گندی شاپور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند، جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع بخدمت خلیفه درآمد و به اصرار خلیفه چندی در بغداد بماند. جورجیس در 152 هَ. ق. بیمار شد و به گندی شاپور بازگشت ، در این هنگام منصور از او خواست که پسر خود بختیشوع را بجای خویش به بغداد فرستد، اما جورجیس رضا نداد و شاگرد خویش عیسی بن شهلانی را فرستاد. بختیشوع پسر جورجیس یکبار در دوره مهدی و بعد از آن درعهد هارون در سال 171 به بغداد رفت و به معالجه خلفا اختصاص یافت. ( تاریخ علوم عقلی ص 23 و 52 و 53 ). ورجوع به اعلام زرکلی و عیون الاخبار و ضحی الاسلام ص 108 و 129 و 297 و سبک شناسی ج 1 ص 152 و غزالی نامه ص 90 و الجماهر ص 218 و 165 و چهارمقاله نظامی و تعلیقات آن و القفطی و العقدالفرید ج 1 ص 68 و 69 و ج 7 ص 277 و الاوراق ص 75 شود :
یافته از ره اصول و فروع
بخت ایشوع و رای بختیشوع.
نظامی.
بختیشوع. [ب ُ ] ( اِخ ) بختیشوع بن جبرئیل بن بختیشوع بن جورجیس. متوفی در سنه 256 هَ. ق. در اواخر عمر مأمون از اطباء خاص او بود و بعد از مأمون خلفای دیگر را نیز تا مهتدی خدمت نمود. ( حواشی چهارمقاله نظامی ص 406 ). از او کتاب «فی الحجامه » به صورت سؤال و جواب ماند وحنین بن اسحاق آنرا ترجمه نمود. ( از قاموس الاعلام ).
ادوارد برون در تعلیقات بر ترجمه انگلیسی چهارمقاله آورده است : بعد از جبرئیل پسرش بختیشوع جای او را گرفت و الواثق باﷲ و المتوکل علی اﷲ و المستعین باﷲ و المهتدی باﷲ را خدمت کرد، در اواخر عهد واثق بسبب کثرت مال از بغداد نفی و اموال او مصادره شد، اما در عهد متوکل بازبمقام سابق بازگشت. بروایت قفطی او همراه مأمون به روم رفت. وی بسال 256 درگذشت. ( از تاریخ علوم عقلی ص 55 ) : بختیشوع یکی از نصارای بغداد بود، طبیبی حاذق و مشفقی صادق بود و مرتب به خدمت مأمون. ( چهارمقاله نظامی عروضی ص 113 ). متوکل ، بختیشوع طبیب را چندان املاک داد که هر سال ده هزار درم حاصل آمدی. ( تاریخ گزیده ص 335 ). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 178 و عیون الاخبار و القفطی شود.بیشتر بخوانید ...