بختج

لغت نامه دهخدا

بختج. [ ب ُ ت َ ] ( معرب ، اِ ) مأخوذ از پخته فارسی ، دوشابی که چندان جوشانیده شود تا به قوام آمده باشد. ج ، بَخاتِج. ( ناظم الاطباء ). معرب پخته و آن دوشابی را گویند که چندان بجوشانند که به قوام آید. ج ، بخاتج. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). اصل آن به فارسی میبخته است به معنی عصیر مطبوخ. ( از تاج العروس ). و رجوع به می پخته و پخته شود.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از پخته فارسی دو شابی که چندان جوشانیده شود تا به قوام آمده باشد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بختج به معنای آب انگور پخته شده است.
۱. ↑ مجمع البحرین،ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹،واژه ی «بختج».
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج ۲، ص۷۱ .
...

پیشنهاد کاربران

بپرس