بخاک ریختن خون کسی

پیشنهاد کاربران

بخاک ریختن خون کسی ؛ خون کسی بخاک ریختن. کنایه از کشتن او :
به بیداد خون سیاوش بخاک
همی ریخت تا جان ما کرد چاک.
فردوسی.

بپرس