بخاک رساندن

لغت نامه دهخدا

بخاک رساندن. [ ب ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) ( ...پشت کسی را ) به زمین زدن. حریف را در کشتی بخاک افگندن. || به خاک افگندن. || به کنایه دشمن را تسلیم کردن : ارغام ؛ بخاک رساندن بینی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

به زمین زدن حریف را در کشتی بخاک افگندن .

پیشنهاد کاربران

بپرس