بحون. [ ب َ وَ ] ( ع ص ، اِ ) ریگ توبرتو نشسته. || آنکه گام نزدیک نهد در شتافتن. || نوعی از خرما. || ( اِخ ) نام شخصی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).