بحمداﷲ که با قدر بلندش
کمالی در نیابد جز سپندش.
نظامی.
نسب گوئی بنام ایزد ز جمشیدحسب پرسی بحمداﷲ چو خورشید.
نظامی.
بحمداﷲ از هیچ بالا و پست نیامد درین ملک موئی شکست.
نظامی.
بحمداﷲ این سیرت ورای راست اتابک ابوبکربن سعد راست.
سعدی ( بوستان ).
نداری بحمداﷲ آن دسترس که برخیزد از دستت آزار کس.
( بوستان ).
مراست با همه عیب این هنر بحمداﷲکه سر فرونکند همتم به هر جائی.
سعدی.
چو درگلزار اقبالش خرامانم بحمداﷲنه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم.
حافظ.
- بحمداﷲ و المنة ؛ خدای را شکر و منت او را : گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند
بحمداﷲ و المنة بتی لشکرشکن دارم.
حافظ.