بَحْرانی، یوسف بن احمد (بحرین ۱۱۰۷ـ کربلا ۱۱۸۶ق)
(معروف به صاحب حدائق) فقیه اخباری امامی. در گرایش به اخباریان بسیار معتدل بود. دو تن از بزرگ ترین استادان او، یعنی پدرش و شیخ حسین ماحوزی طرفدار اجتهاد بودند. شیخ احمد بن عبد الله و شیخ عبدالله بن علی بحرانی و مولی رفیع گیلانی دیگر استادان او بودند. مهم ترین اثر او حدائق النّاضرة نام دارد که سبب شهرت او به صاحب حدائق شده است. این اثر سرشار از استنباط های اجتهادی است و از منابع مجتهدان به شمار می آید. مناظرات او با ملا محمد برغانی در طالقان در تعدیل او نقش داشت. نشانه هایی در دست است که احتمالاً با وحید بهبهانی در زمینۀ احیای اجتهاد به تصمیم مشترک رسیده بودند. وحید شرکت در کلاس های درس و نماز او را تحریم می کرد، ولی او با احترام دیگران را به شرکت در کلاس های درس وحید ترغیب می کرد؛ با این حال وحید در تشییع جنازه او با اندوه شرکت کرد و بر او نماز خواند. از شاگردان او باید از ابوعلی حائری صاحب منتهی المقال، میرزای قمی، صاحب قوانین، سیدعلی حائری، صاحب ریاض، ملا احمد نراقی، صاحب مستند، محمدمهدی بحرالعلوم، سید احمد عطار بغدادی و سید احمد طالقانی نام برد. بحرانی به سختی زندگی می کرد. در حملۀ خوارج عمان به بحرین به ناچار به قطیف مهاجرت کرد. پس از مرگ پدر سرپرست خانواده شد. پس از فتح اصفهان به دست محمود افغان و قتل سلطان حسین صفوی، چون بار دیگر بحرین ناامن شد، نخست به کرمان و سپس به شیراز رفت. در شیراز اندکی راحت بود و به تدریس، افتا و تألیف پرداخت؛ اما شیراز نیز دچار آشوب شد، پس به فسا رفت. در آن جا طرفداران اجتهاد به خانه او ریختند و کتابخانه اش را به آتش کشیدند. آن گاه به اصطهبانات و سپس به قزوین رفت. در این شهر و درپی درگیری شدید میان اصولیان و مجتهدان ناچار به مهاجرت شد. با این حال کمابیش ۳۰ اثر تألیف کرد. اعلام القاصدین؛ حاشیه بر الوافی فیض کاشانی و لؤلؤة البحرین (در علم رجال) ازجمله آثار اوست.
(معروف به صاحب حدائق) فقیه اخباری امامی. در گرایش به اخباریان بسیار معتدل بود. دو تن از بزرگ ترین استادان او، یعنی پدرش و شیخ حسین ماحوزی طرفدار اجتهاد بودند. شیخ احمد بن عبد الله و شیخ عبدالله بن علی بحرانی و مولی رفیع گیلانی دیگر استادان او بودند. مهم ترین اثر او حدائق النّاضرة نام دارد که سبب شهرت او به صاحب حدائق شده است. این اثر سرشار از استنباط های اجتهادی است و از منابع مجتهدان به شمار می آید. مناظرات او با ملا محمد برغانی در طالقان در تعدیل او نقش داشت. نشانه هایی در دست است که احتمالاً با وحید بهبهانی در زمینۀ احیای اجتهاد به تصمیم مشترک رسیده بودند. وحید شرکت در کلاس های درس و نماز او را تحریم می کرد، ولی او با احترام دیگران را به شرکت در کلاس های درس وحید ترغیب می کرد؛ با این حال وحید در تشییع جنازه او با اندوه شرکت کرد و بر او نماز خواند. از شاگردان او باید از ابوعلی حائری صاحب منتهی المقال، میرزای قمی، صاحب قوانین، سیدعلی حائری، صاحب ریاض، ملا احمد نراقی، صاحب مستند، محمدمهدی بحرالعلوم، سید احمد عطار بغدادی و سید احمد طالقانی نام برد. بحرانی به سختی زندگی می کرد. در حملۀ خوارج عمان به بحرین به ناچار به قطیف مهاجرت کرد. پس از مرگ پدر سرپرست خانواده شد. پس از فتح اصفهان به دست محمود افغان و قتل سلطان حسین صفوی، چون بار دیگر بحرین ناامن شد، نخست به کرمان و سپس به شیراز رفت. در شیراز اندکی راحت بود و به تدریس، افتا و تألیف پرداخت؛ اما شیراز نیز دچار آشوب شد، پس به فسا رفت. در آن جا طرفداران اجتهاد به خانه او ریختند و کتابخانه اش را به آتش کشیدند. آن گاه به اصطهبانات و سپس به قزوین رفت. در این شهر و درپی درگیری شدید میان اصولیان و مجتهدان ناچار به مهاجرت شد. با این حال کمابیش ۳۰ اثر تألیف کرد. اعلام القاصدین؛ حاشیه بر الوافی فیض کاشانی و لؤلؤة البحرین (در علم رجال) ازجمله آثار اوست.