بحران معنا بر سدی که مانع رسیدن وضعیت موجود به مطلوب است دلالت دارد. این وضعیت حاصل گلوگاه ها، آب گیرها، رانت خوارها، مفسدان اقتصادی، هرچه وهر که در جریان عادی تغییرات مانع هستند، می باشد.
بحران معنا یکی از مهم ترین نشانه های یک ساختار مشکل است. یک جامعه با چالش مشکل ساختاری
جدایی معنا از مفهوم، بنحوی که، تصور غلط بر درستی معنای گذشته برای مفاهیم در پاسخگویی به شرایط روز. ناتوانی معانی ثابت در پاسخگویی به شرایط روز.
افسانۀ از یار جداییست دل من بیگانۀ از بند رهاییست دل من
... [مشاهده متن کامل]
افسانه در اینجا بر بحرانی دلالت دارد که در زمان نزدیکی یار ودل گرمی مفهوم ومصداق را خبر می داد. هنوز فکر می کنیم، یار ودل به همان گرمی گذشته انیس هم اند.
افسانۀ از یار جداییست دل من بیگانۀ از بند رهاییست دل من
... [مشاهده متن کامل]
افسانه در اینجا بر بحرانی دلالت دارد که در زمان نزدیکی یار ودل گرمی مفهوم ومصداق را خبر می داد. هنوز فکر می کنیم، یار ودل به همان گرمی گذشته انیس هم اند.