بحراباد

لغت نامه دهخدا

( بحرآباد ) بحرآباد. [ ب َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است به ناحیت جوین. ( یادداشت مؤلف ). ده کوچکی است از دهستان قهاب رستاق صیدآباد دامغان در 12 هزارگزی جنوب صیدآباد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). و رجوع به فهرست اعلام حبیب السیر ج 1 ص 504 و نزهةالقلوب ج 3 ص 150 و 174 و شدالازار ص 221 و459 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 467 شود. || نام قریه ای به دو فرسنگی مشهد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( بحر آباد ) نام قریه ایست به ناحیت جوین .

پیشنهاد کاربران

در وب سایت فوق جمعیت روستای بکرآباد جوین را کمتر از سه خانوار نوشته آند آخه مگر به یک یا دو خانوار روستا گفته میشود شاید منظور کمتر از ۳۰۰خانوار بوده که این درست هست جمعیت بحراباد درسال ۱۳۹۰قریب به ۳۰۰خانوار بود

بپرس