لغت نامه دهخدا
بحت. [ ب َ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن بحت. محدثی بوده است. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
بحة. [ ب ُح ْ ح َ ] ( ع اِمص ) گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ). گرفتگی آواز. ( غیاث اللغات ). گرفتگی گلو. گرانی آواز. ( آنندراج ). غلظت در آواز و صوت. در لغت گرفتگی آواز باشد، واگر بر اثر بیماری باشد آنرا بحاح گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به بح و بحاح و بحوح شود.
بحة. [ ب َح ْ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) زن گلوگرفته گران آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ناب ساده ویژه : وجود بحت . یا عامی بحت . عامی محض .
محمد بن علی بن بحت محدثی بوده است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
بحت. [ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) ساده و خالص از هر چیز: یقال عربی بحت ؛ ای محض. و شراب بحت ؛ ای صرف. خیر بحت ؛ ای لیس معه غیره ، و مؤنث آن به هاء است و نزد بعضی مثنی ومجموع و مصغر نشود. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . بی آمیغ و ساده و خالص از هر چیز. ( آنندراج ) . ناب. صافی. بسیط. بی آلایش. ج ، بحوت. ( ناظم الاطباء ) . || طعام بحت ؛ طعامی بی نان خورش. ( مهذب الاسماء ) .
... [مشاهده متن کامل]
بحت. [ ب َ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن بحت. محدثی بوده است. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) .
بحة. [ ب ُح ْ ح َ ] ( ع اِمص ) گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ) . گرفتگی آواز. ( غیاث اللغات ) . گرفتگی گلو. گرانی آواز. ( آنندراج ) . غلظت در آواز و صوت. در لغت گرفتگی آواز باشد، واگر بر اثر بیماری باشد آنرا بحاح گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . و رجوع به بح و بحاح و بحوح شود.
بحة. [ ب َح ْ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) زن گلوگرفته گران آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
بحت. [ ب َ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن بحت. محدثی بوده است. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) .
بحة. [ ب ُح ْ ح َ ] ( ع اِمص ) گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ) . گرفتگی آواز. ( غیاث اللغات ) . گرفتگی گلو. گرانی آواز. ( آنندراج ) . غلظت در آواز و صوت. در لغت گرفتگی آواز باشد، واگر بر اثر بیماری باشد آنرا بحاح گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . و رجوع به بح و بحاح و بحوح شود.
بحة. [ ب َح ْ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) زن گلوگرفته گران آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
منبع. لغت نامه دهخدا