بجیله

لغت نامه دهخدا

( بجیلة ) بجیلة. [ ب ُ ج َ ل َ ] ( اِخ ) قبیله ای از اعراب بدوی جنوبی که در کوهستان سراط نزدیک طائف زندگی میکرد و بعداً در میان سایر قبایل مضمحل شد و تعداد کمی از آن باقی ماند. فرزدق آنان را مدح کرده است. ( از اعلام المنجد ). قبیله ای است در یمن از اولاد معدبن عدنان. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قبیله ای است از نسل سبا. ( انساب سمعانی ). و اشعار این قبیله را ابوسعید سکری گرد کرده است. ( ابن الندیم ). و رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 147 و عقدالفرید ج 2 ص 237 شود.

فرهنگ فارسی

قبیله ای از اعراب بدوی جنوبی که در کوهستان سراط نزدیک طائف زندگی میکرد و بعدا در میان سایر قبایل مضمحل شد و تعداد کمی از آن باقی ماند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] بجیله (قبیله). بَجیله از قبایل مشهور عرب قحطانی که با قبیلهٔ خَثْعَم از منشعبات أَنمار به شمار می آید و صفت نَسبی آن بَجَلی است. در صدر اسلام نقش مهمی در حوادث عراق داشت. نام این قبیله - که فرزدق نیز در اشعار خود از آن یاد کرده. - برگرفته از نام بجیله، دختر صعب بن سعد العشیره است. آنان پس از فتح مکه اسلام آوردند و در فتوحات زمان خلفای سه گانه شرکت داشتند. در جنگ صفین نیز گروهی از این قبیله همراه امام علی(ع) بودند.
سلسله نسب بجیله به درستی معلوم نیست، اما بیشتر منابع آن ها را مانند قبیلهٔ خثعم منسوب به انمار بن اراش بن عمرو بن غوث دانسته اند که در یمن ساکن بودند قبیله، به سبب همین روشن نبودن نسب، گاهی در معرض طعن دیگران قرار می گرفت به گفته یعقوبی در ۱۰ق قیس بن غربه پیشوایی بجیله را در دست داشت.
یکی از مهم ترین نبردهایی که این قبیله در آن شرکت داشت، واقعهٔ جبله میان ایرانیان و اعراب در عام الفیل بود. در زمان شاپور دوم (ح. ۳۱۰-۳۷۹م) بجلیان همراه با قبایل خثعم و تَمیم و بَکر و عبدالقیس به خاک عراق حمله بردند، اما چون شاپور به حملهٔ متقابل دست زد، دچار تلفات بسیار سنگین شدند. در زمان پیغمبر، ایشان را در بخشی از سلسله کوه های سَراة که به اندک فاصله ای در جنوب مکه واقع است می یابیم. قبیله به سبب نزاع با قبایل همسایه و نیز میان طایفه های درونِ خود (مانند أَحْمَس، قَسْر، زیدبن الغَوث، عُرَینه) پراکنده شد و عدهٔ کثیری از افراد ناچار شدند که از قبایل قویتر طلب پشتیبانی (جِوار) کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس