بجست
لغت نامه دهخدا
بجسة. [ ب َس َ ] ( اِخ ) نام موضعی است یا چشمه ای به یمامه. ( ناظم الاطباء ). جایی است در یمامه. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیدا کردن
جست و جو کردن
جست و جو
میشه جست و جو کردن دنبال کردن معنی کاملش میشود
#جست وجود کردن#
#جست وجود کردن#
در پایه ششم ابتدایی درس 5 معنیش میشه جست و جو
به دنبال چیزی گشتن، دنبال چیزی بودن، جست و جو کردن چیزی،
جست و جو کردن
گشتن
گشتن
چیز
به نظر من معنی بجست ، جست و جو کردن می شود
به دنبال پیدا کردن آن بود
دنبال گشت
گشت
جست و جوکرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)