بتیک

لغت نامه دهخدا

بتیک. [ ] ( اِ ) کژ باشد که به کلاه و جوراب کنند. ( از فرهنگ اسدی ). قز باشد که به جوراب و کلاه بافند. ( حاشیه فرهنگ اسدی ) :
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامه خانه بتیک فاخته گون شد.
رودکی.

پیشنهاد کاربران

بپرس