بتکه

لغت نامه دهخدا

( بتکة ) بتکة. [ ب ِ / ب َ ک َ ] ( ع اِ ) پاره. بریده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). قسمتی از چیزی بریده. ج ، بِتَک و از آن است : و انفلت منه الطائر و فی یده بتکة. ( از اقرب الموارد ). || آنچه برکشیده شود از موی و پر مرغ و پشم و مانند آن. ج ، بِتَک ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || تاریکی شب. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

گویش مازنی

/botke/ دکه – باجه

پیشنهاد کاربران

بپرس