بتمرگیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بتمرگیدن : [ اصطلاح در تداول عامه ]نشستن به فرمان تحقیر آمیز.
( ( به آیه نگاه کرد "لابد باید لبخند می زدم و تعارف می کردم وردل تو بتمرگد که شما دوتا فکرنکنید به قول خودتان جوادم . " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص48 . ) )
( ( به آیه نگاه کرد "لابد باید لبخند می زدم و تعارف می کردم وردل تو بتمرگد که شما دوتا فکرنکنید به قول خودتان جوادم . " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص48 . ) )