بتمرگیدن

لغت نامه دهخدا

بتمرگیدن. [ ب ِ ت َ م َ دَ ] ( مص ) ( از: ب + تمرگیدن ) در تداول عامه نشستن بفرمان تحقیرآمیز دیگران ، گویند: بتمرگ و بنشین و بفرما یکی است اما فرق معنوی دارد. نشستن به فرمان دیگری در آن وقت که فرمان دهنده خشمناک باشد. ( اصطلاح عامیانه در نواحی کرمان ). فرمان دادن مادر و پدر یا دیگری فرزند و یا کسی را به نشستن چنانکه نفرین گونه تواند بود.

فرهنگ فارسی

نشستن به فرمان تحقیر آمیز

پیشنهاد کاربران

بتمرگیدن : [ اصطلاح در تداول عامه ]نشستن به فرمان تحقیر آمیز.
( ( به آیه نگاه کرد "لابد باید لبخند می زدم و تعارف می کردم وردل تو بتمرگد که شما دوتا فکرنکنید به قول خودتان جوادم . " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص48 . ) )

بپرس