بتاسیدن

لغت نامه دهخدا

بتاسیدن. [ ب ِ دَ ] ( مص )ترسیدن. || بیحال شدن طفل خردسال از اثر گریه بلاانقطاع. || غمناک و مضطرب و دلگیرشدن. || پی در پی نفس زدن آدمی و ستور و جانوران دیگر از شدت گرما و بیحال شدن : روز سخت گرم شد و ریگ بتفت و لشکر و سواران از تشنگی بتاسیدند.

پیشنهاد کاربران

بپرس