بتازیانه گرم کردن. [ ب ِ ن َ / ن ِ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اسب را با زدن تازیانه به تند رفتن داشتن. || کنایه از به تندی و درشتی بر سر کار آوردن. مأخذش آنکه اسپ را ساعتی قبل از سواری یک میدان جولان دهند و به تازیانه گرم کنند تا در سواری حرونی نکندو در تاختن نفسش گرفته شود. ( آنندراج ) : تا کی دهد عنان مرادم فلک به دست حالا بتازیانه مرا گرم داشتست.
بابا فغانی.
آهم به تازیانه دگر گرم کرده است تا در کدام معرکه سر میدهد مرا.