ببروج

لغت نامه دهخدا

ببروج. [ ب َ ] ( اِ ) استرنگ. مردم گیاه. یبروح الصنم. ( ناظم الاطباء ). مردم گیا. ( آنندراج ). و رجوع به یبروح الصنم شود.

فرهنگ فارسی

استرنگ مردم گیاه

پیشنهاد کاربران

بپرس