ببراله

لغت نامه دهخدا

ببراله. [ ب ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند دوایی است که آن را شجره رستم گویند و آن زراوند طویل است ، با روغن بر بدن مالند شپش را بکشد. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). زراوند طویل. ( ابن بیطار ) ( لکلرک ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس