[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
بدن (۲ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
تن. جسد. ، امروز تو را به وسیله بدنت نجات میدهیم تا برای کسانی که از پس تواند، عبرتی باشی یعنی زنده نجات یافتن تو شدنی نیست فقط پیکرت را از آب بیرون خواهیم انداخت و آن نوعی از نجات تو است و آن هم برای عبرت دیگران. بُدْن (بر وزن قفل) جمع بدنه به معنی شتر قربانی است، یعنی: شتران قربانی را برای شما از نشانههای خدا قرار دادیم. راغب گوید: بُدْن در جائی گفته میشود که بزرگی جثّه مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد گویند: «ثَوْبٌ مُجَسَّدٌ وَ اْمَرأَةٌ بادِنٌ وَ بَدینٌ» یعنی لباس رنگ شده وزَنِ تنومند. و شتر قربانی را به جهت فربه و تنومند بودنش بَدَنه گفتهاند در اقرب الموارد آمده: شتران قربانی را از آن بدنه گفتهاند که آنها را فربه میکردند.
ب (۲۶۴۹ بار)
بدن (۲ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
تن. جسد. ، امروز تو را به وسیله بدنت نجات میدهیم تا برای کسانی که از پس تواند، عبرتی باشی یعنی زنده نجات یافتن تو شدنی نیست فقط پیکرت را از آب بیرون خواهیم انداخت و آن نوعی از نجات تو است و آن هم برای عبرت دیگران. بُدْن (بر وزن قفل) جمع بدنه به معنی شتر قربانی است، یعنی: شتران قربانی را برای شما از نشانههای خدا قرار دادیم. راغب گوید: بُدْن در جائی گفته میشود که بزرگی جثّه مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد گویند: «ثَوْبٌ مُجَسَّدٌ وَ اْمَرأَةٌ بادِنٌ وَ بَدینٌ» یعنی لباس رنگ شده وزَنِ تنومند. و شتر قربانی را به جهت فربه و تنومند بودنش بَدَنه گفتهاند در اقرب الموارد آمده: شتران قربانی را از آن بدنه گفتهاند که آنها را فربه میکردند.
wikialkb: بِبَدَنِک