ببا. [ ب َ ]( ص ) چند. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 151 ) :
ببا روزگاری برآید برین
کنم پیش هرکس هزار آفرین.
ابوشکور.
اما این کلمه محرف «بتا»ست و در شعر ابوشکور نیز همان است. رجوع به «بتا» شود.ببا. [ ب َ ] ( اِخ ) قصبه ای است در صعید به ساحل غربی نیل و در حوالی بهنسا. ( از معجم البلدان ).