بب


معنی انگلیسی:
tot

لغت نامه دهخدا

بب. [ ب َب ب ] ( اِ ) روش. طریقه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به ببان شود. || کودک فربه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نامی که به طفل بسیار کوچک دهند. ( از فرهنگ دزی ج 1 ص 49 ).

فرهنگ فارسی

روش طریقه

دانشنامه عمومی

بب ( به مجاری: Béb ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پاپا واقع شده است. [ ۱] بب ۷٫۰۴ کیلومتر مربع مساحت و ۲۴۱ نفر جمعیت دارد.
عکس ببعکس ببعکس ببعکس بب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بَبه، بِب: بچه به انگلیسه بیبی
در گویش مازندرانی بَبَ معنای عزیز و جگرگوشه میدهد
که به فرزندان خود می گویند.

بپرس