باینچوب

لغت نامه دهخدا

باینچوب. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد بخش حومه ٔشهرستان سنندج در 42 هزارگزی شمال سنندج ، دارای 1300 تن سکنه ، آب آن از چشمه و رودخانه ، محصول آن غلات ، توتون ، صیفی ، حبوبات ، لبنیات است. زیارتگاهی بنام باباشیخ احمد دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

سلام علیکم
قبل از اینکه بابا شیخ احمد به روستایی باینچوب برود به دلیل اینکه منطقه ای بی آب وعلف بوده اسم روستا تلاسی بوده که با ورود بابا شیخ احمد به روستا طبق شنیده ها از قدیمی ها چوب خود را بر زمین کوبیدند و فرمودند آب بیاید و از چشمه های روستا آب سرایز شد
...
[مشاهده متن کامل]

وبعد از آن به باینچوب معروف شد
البته نظرات دیگری هم وجود دارد

بپرس