بایمان

لغت نامه دهخدا

بایمان. ( اِخ ) دهی از بخش رامهرمز شهرستان اهواز، جنوب راه شوسه رامهرمز به هفت گل. سکنه آن 100 تن ، آب از رودخانه کوپال ، محصول آن : غلات ، برنج بزرک ، کنجد و شغل اهالی زراعت است. ساکنان از طایفه بایمان هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام دهی از شهرستان اهواز است

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا أَلَتْنَاهُم: چیزی از آنان نمی کاهیم کلمه ألتناهم از ماده لوت است که به معنای نقص است ، ماضی ثلاثی مجردش لات و باب افعالش ألات میشود ، پس معنای ما التناهم در عبارت "وَﭐلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَﭐتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ ...
ریشه کلمه:
امن (۸۷۹ بار)
ب (۲۶۴۹ بار)

پیشنهاد کاربران

آقای مهدی کشاورز بزرگوار، گمان می برم برای �قانون� واژه ی �بایستار� بهتر از واژه ی �بایمان� باشد؛ بایستار خوش ریخت تر است.
بایستار: قانون.
بایمان به جای قانون
بایمان: بای=بن کنونی از بایستن، مان=پسوند نامساز.
بایمان نامواژه ای ست که بایدها را بازنمایی می کند همان کاری که واژه ی قانون می کند، پس می توان این واژه را جایگزینی برای واژه ی قانون دانست.

بپرس