باگره

لغت نامه دهخدا

باگره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) باغره. زحمتی که در اعضای آدمی به سبب زحمت دیگر بهم رسد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گرهی که در اعضاء و بندگاه مردم بسبب دردمندی دیگر پیدا شود، مثلا از پای کسی دنبلی برآید و بواسطه درد آن ، در پیغوله ران گرهها بهم رسد. ( از فرهنگ رشیدی ). خیارک. و رجوع به باغره شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس