باگذشت
/bAgozaSt/
مترادف باگذشت: ایثارگر، جوانمرد، معفو
متضاد باگذشت: بی گذشت، منتقم، انتقام جو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. آن که از حق خود یا طلب خود چشم بپوشد.
۳. آن که از جرم و گناه دیگری درگذرد.
مترادف ها
عرضی، وابسته ب عرض جغرافیایی، با گذشت، گسترده فکر
ملین، ملایم، اسان گیر، با گذشت، بامدارا
وابسته ب عرض جغرافیایی، با گذشت، گسترده فکر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دریادل
نادیده گرفتن
پر اغماض . با عفو. چشم پوشی کردن از کار نامثبت کسی یا چیزی؛