باکویه

لغت نامه دهخدا

باکویه. [ ی َ ] ( اِخ ) باکو. بادکوبه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به باکوشود.

باکویه. [ ی َ ] ( اِخ ) جد محمدبن عبداﷲبن احمد شیرازی صوفی است. ابوبکربن خلف و ابوالقاسم قشیری از او روایت کرده اند. ( از تاج العروس ). شیخ باکویی به شیراز، گویند برادر پیرحسین بوده و مرید ابوعبداﷲ خفیف. ( ازتاریخ گزیده چ نوائی ص 662 ).
صاحب شدّالازار آرد: شیخ ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲ المعروف به باکویه ، در علوم تبحر داشت و دارای خصائل پسندیده بود شیخ عبداﷲ محمدبن خفیف را در ایام جوانی ملاقات کرد و سپس به مسافرت پرداخت و شیخ ابوسعید ابی الخیر مهنی را در نیشابور دید و در خدمت او ماند. همچنین شیخ عباس نهاوندی را در آنجا ملاقات کرد و بین آن دو باب طریقت مباحثات و گفتگوها پیش آمد. ابوالعباس به فضل او اعتراف کرد و مدتها با هم مصاحبت داشتند. سپس باکویه به شیراز بازگشت و در غاری در کوهستان شمالی آن شهر سکونت گزید، و در این اوقات مشایخ و بزرگان فقر با او ملاقاتها و تردد داشتند. او بسال 442 هَ. ق. درگذشت و در همان محل بخاک سپرده شد. ( از شدّالازار، ص 380 ). مرحوم قزوینی در حاشیه شدالازار آرد: این عنوان ملفق است از مجموع سه نسخه شدالازار، که عنوان یکی الشیخ ابوعبداﷲ المعروف بباکویه است. عنوان شیرازنامه ( ص 103 ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن عبیداﷲ المعروف بباکویه. در تاریخ بغداد از خطیب بغدادی استطراداً در ترجمه احوال حسین بن منصور حلاج ( ج 8 ص 112، 120، 229 ) و در رساله قشیری استطراداً فوق العاده مکرر در تصانیف کتاب و در لسان المیزان ( ج 5 ص 230، 232 ) در هر سه مأخذ مزبور از صاحب ترجمه چنین اسم برده اند: ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن عبیداﷲبن باکویه ( یاباکو ) الصوفی الشیرازی. در انساب سمعانی دو مرتبه ترجمه او مذکور است ، یکی در نسبت ( الباکوئی ) بعنوان : ابوعبداﷲ محمد باکویه الشیرازی الباکوی. و دیگر در نسبت ( الشیرازی ) بعنوان : ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن باکویة الشیرازی و در معجم البلدان یاقوت در «ارَجان »: محمدبن عبداﷲبن باکویة الشیرازی ودر تدوین رافعی در باب موسومین به محمد و در قاموس ذیل ماده «ب وک » و در تاج العروس ذیل «ب وک « »ب ک ی » درهر سه مأخذ مزبور: محمدبن عبداﷲبن احمدبن باکویة الشیرازی الصوفی. پس چنانکه ملاحظه میشود در جمیع این مآخذ معتبره موثوق بها که مؤلفین بعضی از آنها مانند تاریخ بغداد و رساله قشیری معاصر صاحب ترجمه بوده اند همه به اتفاق و بدون هیچ خلاقی بین ایشان نام او را محمدبن عبداﷲ نگاشته اند نه «علی بن محمدبن عبداﷲ» و از سوق نسب صاحب ترجمه در جمیع مأخذ معتبره مذکوردر فوق بنحو قطع و یقین واضح شد که باکویه یا به املای فارسی آن باکونام جد اعلای صاحب ترجمه بوده است. وشهرت او در عموم مآخذ عربی به «ابن باکویه » نیز بهمین مناسبت است. ولی در زبان فارسی بعدها بکثرت استعمال کلمه ابن از اول این کلمه حذف شده و به «باکویه »تنها، چنانکه صریح شدالازار و شیرازنامه است مشهور شده بوده است. و سپس همین کلمه باکویه یا نسبت صاحب ترجمه «باکوئی » از همان ازمنه قدیمه در زبان عوام شیراز به باباکوهی تحریف شده بوده ، چنانکه سعدی در بوستان گوید:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از صوفیان است

پیشنهاد کاربران

بپرس