باکند

لغت نامه دهخدا

باکند. [ ک َ ] ( اِ ) یاقوت را گویند و آن جوهری است معروف. ( برهان قاطع ). گوهری گرانبها که سرخ و زرد و آبی است. ( یادداشت مؤلف ). جوهری است معروف و به بای پارسی هم آمد. یعنی : پاکند. ( از انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). یاقوت که یکی از جواهر است و سرخ. ( ناظم الاطباء ). مصحف یاکند است. ( حاشیه دکتر معین بر برهان قاطع ). و رجوع به یاکند شود. || شراب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

یاقوت را گویند

پیشنهاد کاربران

بپرس