باکرو

لغت نامه دهخدا

باکرو. ( اِخ ) از سلاطین خسرون. بقول «تل ماها» او پسر فره دشت بود که پس از پدر به تخت نشست و سه سال حکم راند. بعضی تصور میکنند که اسم او مصحف یاگر اشکانی است ، برخی بعکس گویند که مصحف بکر یا بکیر است ، چون این صفحه عرب نشین بوده است ، این عقیده مرجح است. ( از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2630 ).

باکرو. ( اِخ ) ( ... دوم ) نام پسر باکرو پادشاه خسرون. این شخص پس از پدر به تخت نشست و 20سال سلطنت کرد. او همنام پدرش بود. گویا در اواخر سلطنت گرفتار یکنفر مدعی ماآنو نام گردیده و مجبور شده حکومت را با او تقسیم کند. بجای ماآنو، آبگارفیگا قرار گرفت و پس از دوسال باکرو را کشت و خود بتنهایی زمامدار خسرون گشت. ( از ایران باستان ج 3 ص 2630 ).

فرهنگ فارسی

از سلاطین خسرون

پیشنهاد کاربران

بپرس