باکتو

لغت نامه دهخدا

باکتو. [ ] ( اِخ ) نام یکی از فرزندان منکوقاآن بوده است : خواندمیر آرد: وفات منکوقاآن در شهور سنه خمس و خمسین و ستمائه ( 655هَ. ق. ) واقع بوده ، در جامع رشیدی مسطور است که منکوقاآن را چهار پسر بود بر این موجب : باکتو و اورنگ تاش از بزرگترین خواتین اقوتوقبی بنت اوکدای بن بوقا گورکان از قوم ایکراس و اساس حیات این دو پسر در جوانی اندراس یافت... شیرکی از باباوچین که در سلک قمگان قاآن انتظام داشت ، استویای از کوینی که او نیز داخل قمگان قاآن بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 57 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس