باکانت

لغت نامه دهخدا

باکانت. ( اِخ ) نام راهبه های معابد باکوس که در یونان و روم مأمور خدمت در این معابد بودند. اینان در جشنهای دیونیزوس دخالت و شرکت داشتند. این جشنها ابتدا هر دوسال یکبار در دشت های پارناس برگزار میشد. در جشنهای دیونیزوس خدای شراب و الهام ، دسته های انبوهی براه می افتاد که فرشته های ( ژنی ) زمین و حاصلخیزی بانقاب درآن نمایش داده میشدند، این دسته ها سبب ایجاد نمایشهای منظمی گردید که همان کمدی و تراژدی و درام های هجایی باشد و مدتها ریشه و منشاء خود را محفوظ نگاهداشت ، در دوره رومی و از اول قرن دوم ق. م. اسرار دیونیزوس با همان مختصات و آزادیهای بی حد و حصر در ایتالیای جنوبی و مرکزی رواج یافت و مورد استقبال مردم نیمه متمدن آن نواحی قرار گرفت ، سنای روم درسال 186 ق. م. برگزاری این جشنها را ممنوع ساخت ولی فرقه های عرفانی ، سنن و آداب دیونیزوس را حفظ کردند. رجوع به فرهنگ اساطیر یونان تألیف بهمنش ج 1 ص 261 شود. معروفترین باکانت های یونان ، باکانت های بئوسی و فوسید بودند.در موزه های اروپا تابلوها و مجسمه های بدیعی از باکانت توسط نقاشان بزرگ باقی مانده است. || در تداول فرانسویان ، امروز باکانت صفت زنانی است که منتهای آزادی را در رفتار و کردار خود داشته باشند.

باکانت. ( اِخ ) نام تصنیفی است از اوری پید که برای باکوس رب النوع شراب ساخته شده و مفادش اینست : پانته پادشاه شهر تب در زمان حکمرانی خود عبادت باکوس را با آن اعمال قبیج و زشت منع کرد. عبادت چنین بود که در هر سال در مدت چند روز معین زنان شهر از هر طبقه عریان می گشتند و پوست ببر یا پلنگ بخود می بستند و سر و پابرهنه به کوهستانها می رفتند و شراب فراوان میخوردند و بهمه گونه فسق و فجور می پرداختند، از جمله آگاوه مادر پادشاه در ایام این جشنها بازنان دیگر بهمان کارها اشتغال میورزید. پانته برای منع مادرش از این کارها به کوهستانی که در آنجا عید باکوس را گرفته بودند برفت ، ولی بهره مند نشد زیرا مادر پادشاه با زنان دیگر او را گرفتند و کشتند و از فرط مستی و قوت شهوت ندانستند که او پادشاه تب است. پس از کشته شدن پانته سرش را بریدند و بشهر بردند و بمردم گفتند: این گراز یا بچه شیری بود که در کوهستان پدید آمد و مجلس عیش ما را بهم زد ما هم بقوت باکوس او را گرفتیم و سرش را بریدیم. اوری پید میخواسته درضمن تصنیف بمردم بفهماند که دین باکوس بقدری محکم وقوی است که اگر پادشاهی هم برضد آن باشد، مادرش سر او را میبرد. ( از ایران باستان ج 3 ص 2326 و 2327 ).

فرهنگ فارسی

نام راهبه های معابد با کوس

پیشنهاد کاربران

بپرس