باوه

لغت نامه دهخدا

باوه. [ وَ / وِ ] ( اِ ) رسیده. نو. ( یادداشت مؤلف ).
- نوباوه ؛ تازه. نورسیده. میوه که تازه به دست آمده باشد. نخستین از میوه ها که به بازار آید.

فرهنگ فارسی

رسیده و نو

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ط ) مم صالح

پیشنهاد کاربران

دت =دختر درزبان لکی و هم اکنون هم به همین شکل به کارمی رود .
دوغ در =دوغ تر =دوختر ودوتر و دو ار ودت
کر یا کور =پسر به زبان لکی ک و مصوت کوتاه او و ر مشدد است .
کیسل =لاک پشت درزبان لکی ودر بعضی از قسمت ها ی لک نشین کیسله تلفظ می شود .
با وه =پدر و بابا درزبان لکی یکی از الفاظ وواژه هایی که پدر را معنا می دهد .
لکی همان کردی است باوه یعنی پدر
باوه در زبان فاخر لکی به معنی پدر است
باوه در زبان کوردی به معنی پدر است
باوه به زبان لری بختیاری میوندی به معنای پدرهست
baby برگرفته شده از فارسی است!
معنی: بُرنا، شاب، رسیده، تازه، نُونَوار، جوان! -
نازنین، زیبا، قشنگ، خوشگل ( خوشمَل ) ، دوست داشتنی، خواستنی، گوگولی!

بپرس