باوندیان
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] باوندیان (ابهام زدایی). باوندیان ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خاندان باوندیان، خاندانی ایرانی از امیران طبرستان• باوندیان دوره نخست، دوره اول (دوره ملک الجبال)• باوندیان دوره دوم، دوره دوم (دوره اسپهبدیه)• باوندیان دوره سوم، دوره سوم خاندان باوندیان یا دوره کینه خواریه
...
...
wikifeqh: باوندیان_(ابهام_زدایی)
دانشنامه آزاد فارسی
باوَندیان
(یا: آل باوند) سلسله ای از امرای محلی ایرانی (حک: ۴۵ـ۷۵۰ق)، در مازندران (طبرستان ). باوندیان خود را از تبار باوند بن شاپور، اصفهبد طبرستان و از اعقاب کیوس برادر خسرو انوشیروان، می دانستند و نسب خویش را به قباد، پادشاه ساسانی، می رساندند. این سلسله دارای سه شاخۀ کیوسیه در پریم ، اصفهبدان در ساری، و کینه خواریه در آمل بود. پایه گذار سلسلۀ باوندیان، کاوس یا کیوس، فرزند قباد ساسانی، بود که به دستور پدر به حکومت ناحیه طبرستان منصوب شد. پس از دوره ای فترت ، یکی از نوادگان کیوس به نام باوند در زمان خسرو پرویز مجدداً حکومت طبرستان را با حمایت خسرو به دست آورد. اما در زمان حکومت شیرویه از حکومت خلع و به استخر تبعید شد تا این که بعد از مرگ یزدگرد سوم برای سومین بار به حکومت طبرستان برگزیده شد. بعد از او فرزندش سرخاب به حکومت رسید. بعد از سرخاب، از سرنوشت بازماندگان او، مهر مردان و سرخاب دوم، تا زمان شروین اول اطلاع زیادی در دست نیست . آن بخش از تاریخ این سلسله که کاملاً مستند است از زمان حملۀ اعراب به طبرستان در سال های آغازین خلافت عباسی شروع می شود. در این زمان آن ها با آل قارن برای دست یافتن به منطقه به رقابت پرداختند و این رقابت در ۲۲۴ق به برافتادن مازیار بن قارن منجر شد. در این زمان اصفهبدان باوندی اسلام را پذیرفتند. پس از آن و طی قرن چهارم هجری درگیر ستیز با امامان زیدی ، آل بویه و زیادیان بر سر استیلا بر سرزمین های شمال ایران شدند. باوندیان در دوره ای دست نشانده آل بویه بودند و به مذهب اثنا عشری گرویدند. پس از کیوسیه ، اصفهبدان به امارت رسیدند و جز طبرستان، بر گیلان و ری و قومس نیز فرمان می راندند. آنان کاملاً دوازده امامی و عموماً دست نشاندگان سلجوقیان بودند، اما تحت همین عنوان توانستند اقتدار محلی خود را حفظ نمایند و در طی قرن ۶ق مخالفان سلجوقی را پناه دهند. با زوال قدرت سلجوقیان ، رستم بن علی ، رجل مشهوری در نواحی شمال ایران شد و سیاست مستقلی در پیش گرفت که هدف آن توسعه بخشیدن به امیرنشین خود بود. وی بارها برضد اسماعیلیان الموت لشکر کشید. سرانجام در پادشاهی رستم بن اردشیر، اسماعیلیان قلمرو باوندیان را در طبرستان مورد تهاجم و غارت قرار دادند. با قتل رستم در ۶۰۶ق و تصرف ولایات ساحلی دریای خزر به دست سلطان محمد خوارزمشاه شاخۀ اصفهبدان دودمان باوندی نیز انقراض یافت . پس از یک فاصلۀ چند دَه ساله ، باوندیان به صورت یک شاخه فرعی که کینه خواریه نامیده می شد، بار دیگر بر سر کار آمدند و به عنوان دست نشاندگان ایلخانان مغول به حکومت پرداختند. این دوره با قتل هشتمین امیر کینه خواریان به دست افراسیابان مازندران به پایان رسید و سلسلۀ باوندیان برای همیشه منقرض گردید.
(یا: آل باوند) سلسله ای از امرای محلی ایرانی (حک: ۴۵ـ۷۵۰ق)، در مازندران (طبرستان ). باوندیان خود را از تبار باوند بن شاپور، اصفهبد طبرستان و از اعقاب کیوس برادر خسرو انوشیروان، می دانستند و نسب خویش را به قباد، پادشاه ساسانی، می رساندند. این سلسله دارای سه شاخۀ کیوسیه در پریم ، اصفهبدان در ساری، و کینه خواریه در آمل بود. پایه گذار سلسلۀ باوندیان، کاوس یا کیوس، فرزند قباد ساسانی، بود که به دستور پدر به حکومت ناحیه طبرستان منصوب شد. پس از دوره ای فترت ، یکی از نوادگان کیوس به نام باوند در زمان خسرو پرویز مجدداً حکومت طبرستان را با حمایت خسرو به دست آورد. اما در زمان حکومت شیرویه از حکومت خلع و به استخر تبعید شد تا این که بعد از مرگ یزدگرد سوم برای سومین بار به حکومت طبرستان برگزیده شد. بعد از او فرزندش سرخاب به حکومت رسید. بعد از سرخاب، از سرنوشت بازماندگان او، مهر مردان و سرخاب دوم، تا زمان شروین اول اطلاع زیادی در دست نیست . آن بخش از تاریخ این سلسله که کاملاً مستند است از زمان حملۀ اعراب به طبرستان در سال های آغازین خلافت عباسی شروع می شود. در این زمان آن ها با آل قارن برای دست یافتن به منطقه به رقابت پرداختند و این رقابت در ۲۲۴ق به برافتادن مازیار بن قارن منجر شد. در این زمان اصفهبدان باوندی اسلام را پذیرفتند. پس از آن و طی قرن چهارم هجری درگیر ستیز با امامان زیدی ، آل بویه و زیادیان بر سر استیلا بر سرزمین های شمال ایران شدند. باوندیان در دوره ای دست نشانده آل بویه بودند و به مذهب اثنا عشری گرویدند. پس از کیوسیه ، اصفهبدان به امارت رسیدند و جز طبرستان، بر گیلان و ری و قومس نیز فرمان می راندند. آنان کاملاً دوازده امامی و عموماً دست نشاندگان سلجوقیان بودند، اما تحت همین عنوان توانستند اقتدار محلی خود را حفظ نمایند و در طی قرن ۶ق مخالفان سلجوقی را پناه دهند. با زوال قدرت سلجوقیان ، رستم بن علی ، رجل مشهوری در نواحی شمال ایران شد و سیاست مستقلی در پیش گرفت که هدف آن توسعه بخشیدن به امیرنشین خود بود. وی بارها برضد اسماعیلیان الموت لشکر کشید. سرانجام در پادشاهی رستم بن اردشیر، اسماعیلیان قلمرو باوندیان را در طبرستان مورد تهاجم و غارت قرار دادند. با قتل رستم در ۶۰۶ق و تصرف ولایات ساحلی دریای خزر به دست سلطان محمد خوارزمشاه شاخۀ اصفهبدان دودمان باوندی نیز انقراض یافت . پس از یک فاصلۀ چند دَه ساله ، باوندیان به صورت یک شاخه فرعی که کینه خواریه نامیده می شد، بار دیگر بر سر کار آمدند و به عنوان دست نشاندگان ایلخانان مغول به حکومت پرداختند. این دوره با قتل هشتمین امیر کینه خواریان به دست افراسیابان مازندران به پایان رسید و سلسلۀ باوندیان برای همیشه منقرض گردید.
wikijoo: باوندیان
پیشنهاد کاربران
باوندیان شاخه ای از دودمان ساسانی بودندکه نام خود را از باو برادرزاده انوشیروان دادگر فرزند کوات ( قباد ) فرزند پیروز یکم ساسانی گرفته اند و با پادوسپانیان پیوند خویشاوندی داشتند و بیش از 200 سال با تازی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
های بیگانه و ایران ستیز رزمیدند و نام نیک از خود به یادگار گذاشتند . فرمانروایان این خاندان چنیند : شروین رستم، پور شاپور، پور شهریار ، پور شروین ، پور باو ، پور کیانوش ( کیوس ) پور کوات ، پور پیروز یکم ساسانی.